وصیت نامه شهید
ای
دوستان عزیزم! در سنگر مدرسه، ایمان و درس را تواماً در خود تقویت نمایید و مدرسه
را سنگری علیه استکبار جهانی کنید. خود را بسازید. شماها هستید
که باید انقلاب را به جهان صادر کنید و مبادا عملی انجام دهید که باعث به درد آمدن
قلب امام عصر و نایب بزرگوارش گردد. ای خدای بزرگ! انقلاب اسلامی مان
را به انقلاب مهدی موعود(عج)، متصل نما.
...
بله، حال اگر چه فعلاً کاری نیست و در چادرها دور از هر
سر و صدایی هستیم، حتی گاهی فکر میکنم شاید مسئول باشیم؛ چون از این بیت المال و
از این همه کمک و یاری مردم ایثارگر، استفاده میکنیم؛ بدون این که مثمرثمر باشیم؛
حداقل خودم را میگویم و کاری و خدمتی برای اسلام کنیم؛ ولی خوب، همین که در یک
جمعی پاک و نورانی هستیم، ما را بس است.
... و از
این که پروردگار به ما این عنایت را فرموده ودر این برهه از زمان، زندگی میکنیم،
با این ویژگیهایی که سراغ داریم و دارید، او را شکر میگوییم؛ گرچه توان آن را
نداریم و فقط از خدا می خواهیم به ما و به همه، اخلاصی عطا بفرماید تا اگر عملی
انجام میدهیم، مورد پذیرش حق قرار گیرد و رضایت او را جلب نماید.
... ای کاش
هزاران هزار جان داشتیم تا قربانی این راه میکردیم و خدایا به تو پناه میبرم،
اگر بخواهم مرگی غیر از شهادت در راهت، داشته باشم و در هر نماز و در هر رکوع و
سجده و قنوتش، از تو با آه و ناله میخواهم که «اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی
سبیلک».
سحرم دولت بیدار به بالین آمد |
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد |
مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای |
که ز صحرای ختن، آهوی مشکین آمد |
äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ ÏÑ جمعه 89/5/29 ÓÇÚÊ 6:43 عصر. - áíä˜ ËÇÈÊ